سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منبر مکتوب

شب اولی که عزیزی از دست می رود خانه ماتم کده می شود. و اگر آن عزیز از دست رفته همسر و مادر خانه باشند که ستون و بنیاد خانه اند. آن هم مادر جوان هیجده ساله که چهار فرزند دارد که همه قد و نیم قد، از چهار سال تا هفت سال دارند.

یکی از آقایان نقل می کرد در سفر مکه آقایی با خانمش آمده بود که خانمش در حال احرام مریض شد حالش بد شد و در منی از دنیا رفت. خیلی واقعه تلخ و جان گدازی بود. شوهر آن خانم خیلی بی تابی می کرد دلداریش می دادند خدا را شکر کن خانمت در مهمانی خدا از دنیا رفته و آمرزیده شده است. گفت: شما از درد دل من خبر ندارید. من ایران برگردم چهار تا بچه کوچک دارم این ها به استقبال مادرشان می آیند من جواب این بچه ها را چه بدهم.

امان از دل امیرالمومنین و بچه های یتیم بی بی علیها سلام ، امیرالمومنین نیمه های شب بدن آزرده زهراء را در قبر گذاشت. صورت زهراء را روی خاک قبر گذاشت. مقاتل نوشته اند وقتی دست هایش را از خاک قبر تکان داد همه غم های عالم به دل علی هجوم آورد رو کرد به قبر رسول الله گفت: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ»(مجلسی/بحارالأنوار/ ج97/ ص263). یا رسول الله چقدر فاطمه زود از من جدا شد و به شما ملحق شد.

یا رسول الله صبر من در این مصیبت کم شد شجاعت و توان من در این مصیبت کم شد. یا رسول الله کمکم کن. دیگر حزن و اندوه من دائمی است. شب های من به بیداری سپری می شوند.باز هم دل آقا آرام نشد خم شد و صورت نورانیش را روی خاک قبر زهراء گذاشت گریه کرد.اما بعد از مدتی گریه کردن عباس عموی امیرالمومنین آمد گفت: علی جان نزدیک صبح است دشمن خبردار می شود جای قبر باید مخفی باشد. زیر بغل های علی را گرفتند و به خانه آوردند.اما دل ها بسوزه برای بچه ها و خواهر اباعبدالله در کربلا، آیا کسی آمد دلداری بدهد؟ آری آمدند با تازیانه  ...

انگار که چشمان تو را خواب گرفته

کاشانه ی ما را غم سیلاب گرفته

 

نزدیک سه ماه است نخوابیده ای اما

حالا چه شده چشم تو را خواب گرفته

 

اصرار ندارم که تو را سیر ببینم

نزدیک سه ماه است که مهتاب گرفته

 

برخیز گریبان زده ام چاک بدوزش

بی حالی تو از علی آداب گرفته

 

این دفعه چندم شده از صبح که زینب

پیراهن گُلدار تو را آب گرفته

 

وا کن گره ی روسری اَت را ولی آرام

این مقنعه را لخته ی خوناب گرفته

 

تا که سر تو خورد به دیوار شکستم

بعد از تو نفس از جگرم تاب گرفته

 

ای گونه ترک خورده دو ماه است رُخت را

یک پنجه و انگشتر آن قاب گرفته

 

فهمیده ام این میخ چرا کج شده این قدر

پهلوی تو بد جور به قلاب گرفته


 






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 94 فروردین 4 توسط منبر مکتوب

یکی از مهمترین چیزهایی که در قبر به درد ما می خورد محبت اهل بیت خصوصا محبت فاطمه زهراء علیها السلام است. پیامبر صلی الله... به سلمان فرمود: «یَا سَلْمَانُ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِی فَهُوَ فِی الْجَنَّةِ مَعِی وَ مَنْ أَبْغَضَهَا فَهُوَ فِی النَّارِ» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج27/ ص:74). ای سلمان هر کس فاطمه را دوست بدارد در بهشت کنار من خواهد بود. محبت فاطمه زهراء ما را از جهنم جدا می کند بهشتی می کند.

 پیامبر می‌فرماید: محبت این خانم شما را بامن محشور خواهد کرد. فاطمه زهراء هستیش را فدای راه خدا و امامت و ولایت کرد. فدای راه نجات خلق کرد. اگر فاطمه زهراء نبود همه سنی بودند. دین اسلام باقی نمی ماند. حضرت زهراء شیعه را زنده کرد، مکتب ناب پدرش را حفظ کرد. حضرت مجتبی علیه السلام می فرماید: من یک شب جمعه با مادرم بودم دیدم از اول شب تا اذان صبح همه اش برای دوستان و شیعیان و مومنین و مؤمنات دعا می کند. بعد از نماز صبح گفتم: یا مادرجان چرا همه اش برای دیگران دعا کردی؟ فرمود: اول به دیگران بعد به خودت خیر برسان. این راه و رسم حضرت زهراست.( علل الشرایع، ج 1:216.) و قطعا این ها روز قیامت اول هوای شیعیان و دوست داران خود را دارند.

مرحوم آیت الله خوانساری حدود نود سالشان بود که از دنیا رفتند. پرسیده بودند که آقا شما شب اول قبر امیدتان به کیست؟ فرموده بود امید من به محبت و ولایت و اشک هایی است که برای حضرت زهراء ریختم.پیامبر به سلمان فرمود: هرکس محبت زهراء در دلش باشد در صد جا به دادش می رسم در موقع مردن، در قبر، در میزان، در صراط، در محاسبه و قیامت و در جاهای مهم دیگر به کمکش می آیم. بعد فرمود: سلمان هر کس فاطمه از او راضی باشد من و خدا از او راضی هستیم. و هر کسی که فاطمه ام از او نا راضی باشد من و خدا از او ناراضی خواهیم بود. در آخر فرمود:«یَا سَلْمَانُ وَیْلٌ لِمَنْ یَظْلِمُهَا وَ یَظْلِمُ ذُرِّیَّتَهَا وَ شِیعَتَهَا»(همان). سلمان وای به حال آن هایی که به فاطمه ام ظلم کنند.وای به حال آن هایی که به شوهر و بچه های فاطمه ام ظلم کنند. فاطمه زهراء مارا از آتش جهنم جدا می کند .

 






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 94 فروردین 4 توسط منبر مکتوب
طبقه بندی: محبت حضرت فاطمه زهرا شیعیان

 قال ابن عبد ربة الاندلسی: «الذین تخلفوا عن بیعة ابی بکر: علی و العباس و الزبیر فقعدوا فی بیت فاطمة، حتی بعث ابوبکر عمر بن الخطاب لیخرجهم (لیخرجوا) من بیت فاطمة و قال له: ان أبو افقاتلهم فاقبل بقیس من نار علی ان یضرم علیهم الدار فلقیته فاطمة فقالت یا بن الخطّاب! اجئت لتصرف دارنا؟! قال: نعم او تدخلوا فیما دخلت فیه الأمة.» تاریخ ابی الفداء، عماد الدین اسماعیل ابی الفداء، دار المعرفه، لبنان، ج 1، ص56. العقد الفرید، ابی عمر أحمد بن محمد بن عبد ربّه، مکتبة النهضة المصریه، قاهره، چاپ دوم، 1381 ق، ج 4، ص 259. اعلام النساء، عمر رضا کحالة، مؤسسه الرسالة، بیروت، 1440 ق، ج 3، ص 1207. کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، اعلاء الدین علی تقی بن حسام الدین هندی، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1405 ق، ج 3، ص 149 .
ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 94 فروردین 4 توسط منبر مکتوب

فاطمه(س) در پشت درب با او سخن می‌گفت: «ای پسر خطاب! آیا تو را در حال آتش زدن خانه ام می‌بینم؟!» عمر گفت: «آری! و آن چنان به این امر مصرّ و محکم هستم که پدرت بر دینی که آورده بود محکم بود 

در منابع اهل سنّت، روایات مختلفی دربار? تهاجم عمر به خان? فاطمه زهرا(س) وارد شده است که برای اختصار به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم:
1. در کتابهای «عقد الفرید»، «تاریخ ابوالفداء» و «اعلام النساء» در این باره این گونه آمده است:
ابوبکر، گروهی را به سرکردگی عمر بن خطاب به سوی خان? علی(ع) گسیل داشت و به سرکرد? آنان گفت: «اگر در برابر فرمانت سر فرود نیاوردند با آنان پیکار کن.» عمر با مشعلی حرکت کرد تا خان? وحی و رسالت را به آتش بکشد. در این گیر و دار بود که دخت فرزان? پیامبر(ص) با او روبه رو شد و فرمود: «هان! ای پسر خطّاب! آیا آمده‌ای تا خان? ما را به آتش بکشی؟» عمر پاسخ داد: «آری، مگر اینکه همان را بپذیرید که امّت گردن نهاده‌اند و با خلیف? انتخابی ما دست بیعت دهید.»1


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 94 فروردین 4 توسط منبر مکتوب


6. ایثار  
«ایثار به معنى برتر داشتن و مقدم داشتن دیگران نسبت به خود و کرم کردن به آنها است. این اصطلاح در مقابل خودخواهى قرار دارد. به جاى لفظ ایثار، غیر خواهى نیز به کار مى رود، که ناشى از خودفراموشى و دوستى و احترام به دیگران و صفاى طبع است.» (32)
در روایتى از حضرت على علیه السلام مى خوانیم: «خَیْرُ الْمَکارِمِ الْاِیثار؛(33) بهترین مکارم [اخلاق ]، ایثار است.»
و باز از آن حضرت است که: «الْاِیثارُ اَعْلى مَراتِبِ الْکَرَمِ وَاَفْضَلُ الشِّیَمِ؛(34) ایثار، والاترین درجه کرامت و برترین خصلتهاست.»


ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 94 فروردین 4 توسط منبر مکتوب

سخنرانیهاى کوتاه‏ به مناسبت دهه فاطمیه‏(سلام الله علیها)

چه دشوار است سخن گفتن از بانویى که لباس هستى بر اندامش تنگى مى نمود، و آیینه آفرینش از نمایاندن چهره کامل او ناتوان بود.
زمین، تنها هیجده سال حضور او را گرامى داشت و به او بالید؛ و تو گویى، بیش از آن تحمل چنان بار سنگین و گرانبهایى را نداشت.
* * *
1. بلندهمّتى به هنگام دعا 
گر مخیّر بکنندم به قیامت که چه خواهى
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را(3)
انسانها در آرزو و درخواست از خداوند، گوناگون مى باشند. همّت و آرزوى برخى از آدمیان در همین دنیاى زودگذر و ناچیز خلاصه مى شود. آنها جز دنیا نمى

خواهند و جز براى دنیا، چیز دیگرى سعى و تلاش نمى کنند. به فرموده زیباى حضرت على علیه السلام: «وَاِنَّمَا الدُّنْیَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْاَعْمَى لاَ یُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا

شَیْئاً وَالْبَصِیرُ یَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَیَعْلَمُ اَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا فَالْبَصِیرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَالْاَعْمَى اِلَیْهَا شَاخِصٌ وَالْبَصِیرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَالْاعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ؛(4) همانا دنیا نهایت دیدگاه

کسى است که دیده اش کور است، و از دیدنِ جز دنیا مهجور. و آنکه بیناست، نگاهش از دنیا بگذرد و بداند در پَس آن، خانه [آخرت ] است. پس بینا از دنیا رخت

بردارد و نابینا رخت خویش در آن گذارد. بینا از دنیا توشه گیرد و نابینا براى دنیا توشه فراهم آرد.»
ادامه مطلب




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 94 فروردین 4 توسط منبر مکتوب

وصیت نامه حضرت فاطمه (س)

هذا ما اوصت به فاطمه بنت رسول الله اوصت و هى تشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا عبده و رسوله و ان الجنة حق والنار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فى القبور. یا على انا فاطمة بنت محمد (ص) زوجنى الله منک لاکون لک فى الدنیا والاخره انت اولى بى من غیرى حنوطى و غسلنى و کفنى باللیل و صل ولدى السلام الى یوم القیامه  .

بنام خداوند بخشنده مهربان

این وصیت نامه دختر رسول خداست در حالى وصیت مى کند که شهادت می دهد خدایى جز خداى یگانه نیست و محمد (ص) بنده و رسول اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت که هیچ شکى در آن نیست فرا خواهد رسید و ذات الهى جمیع مردگان را از قبور برانگیزاند و زنده گرداند و همه را وارد محشر فرماید.

اى على من فاطمه دختر حضرت محمد هستم خدا مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت براى تو باشم و تو از دیگران بر من سزاوارترى .على جان حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگذار و شب مرا دفن کن و هیچ کس را اطلاع نده. اینک با شما وداع می کنم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.

منبع:

بحارالانوار، جلد 43، ص 214.

 

 






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 93 اسفند 12 توسط منبر مکتوب

تشییع و تدفین جنازه حضرت زهرا(س)

در تاریخ طبرى مى‏نگارد: فاطمه علیها السّلام شبانه دفن شد، و غیر از عبّاس و على(ع) و مقداد و زبیر کسى در تشیع جنازه آن بانو حاضر نشد.

در روایت ما نقل شده که: حضرت على(ع)، حسن(ع)، حسین(ع)، عقیل، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و بریده، بنا به روایتى: عبّاس و پسرش فضل و طبق روایت دیگر حذیفه و ابن مسعود به جنازه آن حضرت نماز خواندند.

اصبغ بن نباته مى‏گوید: از حضرت على(ع) درباره اینکه فاطمه شبانه دفن گردید جویا شدند، فرمود: به علّت اینکه فاطمه زهرا(س) بر گروهى خشمناک بود و راضى نبود که آنان براى تشییع جنازه‏اش حاضر شوند. و بر کسانى که آنان را دوست نداشته باشند حرام است که بر جنازه احدى از فرزندان فاطمه نماز بخوانند.

روایت شده: حضرت على قبر فاطمه علیها السّلام را با زمین یکسان نمود.

گفته‏اند: على علیه السّلام تعداد هفت قبر شبیه به قبر فاطمه تشکیل داد که قبر آن بانو شناخته‏

نشود.

روایت شده که چهل قبر براى حضرت زهرا ترتیب داد تا قبر واقعى آن بانو تشخیص داده نشود و کسى حتى بر قبر او نماز نخواند.

متن عربی:

تَارِیخُ الطَّبَرِیِّ إِنَّ فَاطِمَةَ دُفِنَتْ لَیْلًا وَ لَمْ یَحْضُرْهَا إِلَّا الْعَبَّاسُ وَ عَلِیٌّ وَ الْمِقْدَادُ وَ الزُّبَیْرُ وَ

فِی رِوَایَاتِنَا أَنَّهُ صَلَّى عَلَیْهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ عَقِیلٌ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ بُرَیْدَةُ وَ فِی رِوَایَةٍ وَ الْعَبَّاسُ وَ ابْنُهُ الْفَضْلُ وَ فِی رِوَایَةٍ وَ حُذَیْفَةُ وَ ابْنُ مَسْعُودٍ

الْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ أَنَّهُ سَأَلَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَنْ دَفْنِهَا لَیْلًا فَقَالَ إِنَّهَا کَانَتْ سَاخِطَةً عَلَى قَوْمٍ کَرِهَتْ حُضُورَهُمْ جِنَازَتَهَا وَ حَرَامٌ عَلَى مَنْ یَتَوَلَّاهُمْ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ وُلْدِهَا.

وَ رُوِیَ أَنَّهُ سَوَّى قَبْرَهَا مَعَ الْأَرْضِ مُسْتَوِیاً وَ قَالُوا سَوَّى حَوَالَیْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَةً مِقْدَارَ سَبْعَةٍ حَتَّى لَا یُعْرَفَ قَبْرُهَا.

وَ رُوِیَ أَنَّهُ رَشَّ أَرْبَعِینَ قَبْراً حَتَّى لَا یَبِینَ قَبْرُهَا مِنْ غَیْرِهِ مِنَ الْقُبُورِ فَیُصَلُّوا عَلَیْهَا.

مناقب ابن شهر آشوب، ج 3 ص 132 به بعد.

 

 






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 93 اسفند 12 توسط منبر مکتوب

دستی از قبر بیرون امد و بدن حضرت زهرا(س) را تحویل گرفت

ابو الحسن خزاز قمى مى‏نگارد: از امام جعفر صادق علیه السّلام پرسیدند: چه کسى فاطمه زهرا(س) را غسل داد؟ فرمود: على علیه السّلام. زیرا حضرت زهرا(س) صدّیقه بود و غیر از شخص صدّیق کسى حق نداشت وى را غسل بدهد.

روایت شده: هنگامى که حضرت على بن ابى طالب جنازه مبارک فاطمه علیها السّلام را نزدیک قبر آورد، دستى از قبر بیرون آمد و آن جنازه را برگرفت و بازگشت.

عبد الرحمن همدانى و حمید طویل نقل کرده‏اند: حضرت امیر المؤمنین اشعارى را کنار قبر فاطمه زهرا علیها السّلام سرود بدین مضمون:

من دوست خود را به خاطر آوردم، گویا من براى به دوش کشیدن غم و اندوههاى گذشته وکیل مى‏باشم. بعد از اجتماع هر دو نفر بر دوستى یک دیگر، البتّه فراق و جدایى خواهد بود، و کلیه دردها در مقابل فراق و جدایى قلیل و اندک مى‏باشد. اینکه من فاطمه را بعد از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم از دست مى‏دهم دلیل بر این است که هیچ دوستى دائمى نخواهد بود.

 متن عربی:

أَبُو الْحَسَنِ الْخَزَّازُ الْقُمِّیُّ فِی الْأَحْکَامِ الشَّرْعِیَّةِ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ فَاطِمَةَ مَنْ غَسَّلَهَا فَقَالَ غَسَّلَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ لِأَنَّهَا کَانَتْ صِدِّیقَةً وَ لَمْ یَکُنْ لِیُغَسِّلَهَا إِلَّا صِدِّیقٌ وَ

رُوِیَ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ عِنْدَ دَفْنِهَا السَّلَامُ عَلَیْکَ إِلَى آخِرِ مَا سَیَأْتِی نَقْلًا مِنَ الْکَافِی وَ رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا صَارَ بِهَا إِلَى الْقَبْرِ الْمُبَارَکِ خَرَجَتْ یَدٌ فَتَنَاوَلَتْهَا وَ انْصَرَفَ‏.

عَبْدُ الرَّحْمَنِ الْهَمْدَانِیُّ وَ حُمَیْدٌ الطَّوِیلُ أَنَّهُ(ع) أَنْشَأَ عَلَى شَفِیرِ قَبْرِهَا:

ذَکَرْتُ أَبَا وُدِّی فَبِتُّ کَأَنَّنِی

بِرَدِّ الْهُمُومِ الْمَاضِیَاتِ وَکِیلٌ‏

لِکُلِّ اجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِیلَیْنِ فُرْقَةٌ

وَ کُلُّ الَّذِی دُونَ الْفِرَاقِ قَلِیلٌ‏

وَ إِنَّ افْتِقَادِی فَاطِماً بَعْدَ أَحْمَدَ

دَلِیلٌ عَلَى أَنْ لَا یَدُومَ خَلِیل‏

مناقب ابن شهر آشوب، ج 3 ص 132 به بعد.

 






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 93 اسفند 12 توسط منبر مکتوب

امام صادق(ع) فرمود:

سبب فوت فاطمه علیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت به فرمان عمر زد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدت بیمار شد و هیچ یک از آزار دهندگان خویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند) پس آن دو نفر از اصحاب پیامبر(ص)-ابوبکر و عمر- از امیرالمومنین(ع) خواستند که نزد فاطمه برایشان وساطت نماید. پس امیرالمومنین(ع) از زهرا(س) درخواست کرد تا ایشان را بپذیرد. –و زهرا(س) پذیرفت- پس زمانی که به خدمت فاطمه(س) رسیدند به حضرت عرض کردند: حالت چطور است ای دختر رسول خدا(ص)؟ فرمود: حالم خوب است به حمد خدا. سپس فاطمه(س) فرمود: از پیامبر(ص) نشنیدید که فرمود فاطمه(س) پاره تن من است پس هر کس که وی را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازرد همانا خداوند را آزرده است؟ هر دو گفتند: بله شنیده ایم. حضرت فرمود: پس قسم به خدا شما دو نفر مرا آزردید. پس آن دو نفر از نزد فاطمه(س) رفتند در حالی که حضرت از دستشان غضبناک بود.

متن عربی:

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُبِضَتْ فَاطِمَةُ ع فِی جُمَادَى الْآخِرَةِ یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ لِثَلَاثٍ خَلَوْنَ مِنْهُ سَنَةَ إِحْدَى عَشْرَةَ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ کَانَ سَبَبُ وَفَاتِهَا أَنَّ قُنْفُذاً مَوْلَى عُمَرَ لَکَزَهَا بِنَعْلِ السَّیْفِ بِأَمْرِهِ فَأَسْقَطَتْ مُحَسِّناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذَلِکَ مَرَضاً شَدِیداً وَ لَمْ تَدَعْ أَحَداً مِمَّنْ آذَاهَا یَدْخُلُ عَلَیْهَا وَ کَانَ الرَّجُلَانِ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ ص سَأَلَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ص أَنْ یَشْفَعَ لَهُمَا إِلَیْهَا فَسَأَلَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَلَمَّا دَخَلَا عَلَیْهَا قَالَا لَهَا کَیْفَ أَنْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَتْ بِخَیْرٍ بِحَمْدِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَتْ لَهُمَا مَا سَمِعْتُمَا النَّبِیَ‏ یَقُولُ فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّهَ قَالَا بَلَى قَالَتْ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ آذَیْتُمَانِی قَالَ فَخَرَجَا مِنْ عِنْدِهَا ع وَ هِیَ سَاخِطَةٌ عَلَیْهِمَا.

بحارالأنوار ج : 43 ص : 171

 

 






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 93 اسفند 12 توسط منبر مکتوب
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin